سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر با اعلام خبر ثبت جشنواره جهانی فیلم فجر در فیاپف از سوی دبیر این رویداد رسما آغاز به کار کرد و در نخستین گام ـ بنا بر سنت چند ساله این رویداد ـ یکی از فیلمهای کلاسیک ایرانی که ترمیم شده، به نمایش درآمد.
به گزارش «تابناک»؛ سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر که به واسطه شیوع کرونا مداوم به تاخیر افتاده بود، بالاخره از امروز ۵ خرداد آغاز شد تا ۱۲ خرداد ۱۴۰۰ به دبیری محمدمهدی عسگرپور سینما تداوم خواهد داشت؛ رویدادی که آغاز آن، دوره تازهاش با پیوستن این جشنواره به فدراسیون بینالمللی انجمن تهیهکنندگان فیلم (FIAPF) به عنوان نهاد بین المللی ناظر بر جشنوارههای بین المللی همراه بود.
مراسم شروع به کار رسمی سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر با اکران فیلم سینمایی «آن سوی آتش» ساخته کیانوش عیاری در سالن ۱ پردیس سینمایی چارسو با پخش سرود جمهوری اسلامی ایران آغاز شد.
پس از پخش تیزر این رویداد سینمایی، امیر اسفندیاری معاون دبیر سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر تأکید کرد: این برنامه زنده از شبکههای دیگر هم پخش میشود. خوشحالم که با حضور گرم خود در مراسم رسمی آغاز سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر ما را همراهی میکنید.
او ادامه داد: جشنواره سیوهشتم قرار بود در اواخر فروردین سال گذشته برگزار شود که به خاطر کرونا کنسل شد و ما تصمیم گرفتیم با استفاده از فناوری دیجیتال جشنواره را در همین شرایط برگزار کنیم. در بخش فیزیکال، فیلمهای جشنواره در تمامی سالنهای چارسو به علاوه سینمای روباز همین پردیس، سینمای روباز کانون و سینما آزادی اکران میشوند اما تمام برنامههای دیگر ما مجازی است. همه ما با گرفتاریهای کرونا آشنا هستیم ولی برای عبور از این شرایط از مزیت فضای دیجیتال در جشنواره استفاده خواهیم کرد. کارگاههای مجازی ما با استقبال روبهرو شده؛ آن هم بیش از ده برابر زمانی که به صورت فیزیکی برگزار میشد.
محمدمهدی عسگرپور دبیر سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر روی صحنه آمد و اظهار کرد: ما امسال با توجه به شرایط موجود، مراسم افتتاحیه و اختتامیه نخواهیم داشت. تجاربی که در دنیا شکل گرفت و ما در بخشی از آن سهیم بودیم، فرمولهای جدید را به ما آموزش داد و امروز هم ترجیح دادیم افتتاحیه را به این شکل برگزار کنیم که همزمان با نمایش یکی از فیلمهای مهم کشورمان باشد. چند سالی است که جشنواره تلاش میکند در فدراسیون جهانی انجمنهای تهیهکنندگان فیلم (فیاپف) ثبت شود. این تلاشها بعد از سال ها به نتیجه رسید و امروز باعث افتخارم است که بگویم جشنواره جهانی فیلم فجر روز گذشته در فیاپف به ثبت رسید. حالا این جشنواره در کنار جشنوارههای معتبر جهانی به ثبت رسیده است که این موضوع مزیتهای زیاد و البته مسائل خاص خود را هم دارد.
عسگرپور تأکید کرد: وقتی در قاعدههای جهانی قرار میگیریم، در شرایط جدیدی هم قرار میگیریم. ولی به نظرم موفقیت بزرگی برای سینمای ایران تلقی میشود و به نوبه خود این موفقیت را به سینمای ایران تبریک میگویم. این جشنواره مثل خیلی از رویدادها هواداران و بدخواهان خود را دارد. ما در کشوری زندگی میکنیم که ممکن است قدر داشتههای خودمان را ندانیم، البته وضعیتی که در آن زندگی میکنیم این شرایط را ایجاد کرده است. این فیلمها بخشی از افتخارات ماست که خیلی از کشورهای دنیا این مزیت را ندارند. برخی از فیلمسازان خارجی میگویند ایران بهشت فیلمسازان اول است.
در ادامه برنامه محمدمهدی عسگرپور و علیرضا تابش مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی با حضور کیانوش عیاری کارگردان و سیامک اطلسی بازیگر فیلم سینمایی «آن سوی آتش» برای رونمایی از پوستر بخش «فیلمهای مرمتشده» روی صحنه آمدند و از این پوستر رونمایی کردند.
سپس کیانوش عیاری کارگردان فیلم سینمایی «آن سوی آتش» درباره رونمایی از نسخه مرمتشده این فیلم توضیح داد: سیوپنج سال پیش این فیلم ساخته شد. وقتی در شهری مثل اهواز متولد شدم و آسمان بالای سرم را سرخ میدیدم، طبیعی است چنین فیلمی را بسازم چون تضادهای اجتماعی را در نقاط مختلف دیدهام. اثرات فوقالعاده نفت و این سقف قرمز روی اهواز، نمیتواند دور از سرشت یک فیلمساز باشد. جوهر فیلم ناشی از جغرافیایی است که در دل خود ثروتی دارد اما اثراتش در آن محیط دیده نمیشود. تشکر میکنم که فیلم را مرمت کردید. من هم ثبت این جشنواره در «فیاپف» را تبریک میگویم.
در ادامه برنامه و پس از پخش کلیپی از فیلمهای مرمتشده حاضر در این دوره از جشنواره جهانی فیلم فجر، سیامک اطلسی بازیگر «آن سوی آتش» بیان کرد: همکاری با آقای عیاری برای من باعث افتخار است، یادم میآید وقتی پنجاه سالم بود از سوی آقای عیاری به این کار دعوت شدم، ما زیر بمباران اهواز کار میکردیم. بهطوری که برخی به ما میگفتند برگردید ولی آقای عیاری ایستاد. ما تمام دیالوگها را بی وقفه میگفتیم. بهترین فیلمی که در این سالها کار کردهام، «آن سوی آتش» است.
در پایان آیین آغاز به کار رسمی سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر و بعد از پخش کلیپی از کیانوش عیاری که حاوی توضیحاتی درباره کارنامه این کارگردان بود، فیلم سینمایی «آن سوی آتش» برای مخاطبان به نمایش درآمد.
سینمای ایران، سینمای پرسشگر
ژاکو ون دورمال، فیلمساز مطرح بلژیکی عصر امروز چهارشنبه ۵ خرداد همزمان با نخستین روز برگزاری سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر، در کارگاه «انتقال تجربه سینمای هنری، مستقل، جشنوارهای و بینالمللی» از تجربیات خود در فیلمسازی و میزان آشناییاش با سینمای ایران سخن گفت. این کارگاه با حضور مجید اسلامی، نویسنده و منتقد سینمایی کشورمان بهعنوان کارشناس به صورت آنلاین برگزار شد.
ون دورمال، در خصوص اینکه اکثر فیلمهایش با بودجه زیادی ساخته میشود و اگر برای فیلمهایش که معمولا تکنولوژی در آنها حضور پررنگی دارد، هزینه کمتری خرج کند، ممکن است خروجی کار فرق کند، گفت: من هیچوقت فکر نمیکردم که فیلمهایم گران باشند و در آن لحظه که آنها را میساختم، فکر میکردم ارزانقیمت هستند. اما درکل خیلی خوششانس هستم که توانستم فیلم بسازم و خوشبختانه همیشه مخاطبان به میزان کافی فیلمهایم را دیدهاند تا بتوانم اثر بعدی را بسازم.
نوشتن فیلمنامه خوب، خیلی طول میکشد
کارگردان شصتوچهار ساله بلژیکی، مهمترین بخش تولید یک اثر را فیلمنامه آن عنوان کرد و افزود: نوشتن فیلمنامه خوب خیلی طول میکشد، ممکن است بعد از گذشت چند سال حس کنید که فیلمنامه خوب و بهتر میشود. این پروسه اصلا به این شکل نیست که من وقتی از خواب بیدار میشوم، یک فیلمنامه کامل در ذهنم هست، گاهی باید هزاران صفحه بنویسم تا آن چیزی را که قابل ارائه باشد، پیدا کنم. در فیلم اولم «توتوی قهرمان» موقعی که شروع به نوشتن فیلمنامه کردم، بیستوسه سال داشتم و وقتی که تمام شد بیستونه ساله شدم. نوشتن برای من، اینگونه است که باید همینطور بنویسم تا ایده شکل بگیرد. یک جورهایی هم مثل عاشق شدن است، من عاشق ایده میشوم و به نوشتن ادامه میدهم، تا زمانی که مینویسم هم نمیدانم که چه میشود و داستان به کدام مسیر میرود.
ون دورمال در پاسخ به این سوال مجید اسلامی که چرا در فیلمهایش کار خطرناکی انجام میدهد و در یک اثر از ایدههای مختلف استفاده میکند، گفت: اگر خطر کردم و فیلم به مشکل خورد، یعنی فیلم بدی ساختم، اما در نهایت من در حال جراحی نیستم که با اشتباهم یک اتفاق ناگوار رخ بدهد. مثلا در فیلم «توتوی قهرمان»، چند داستان در کنار هم وجود داشت که بهطور همزمان روایت میشد یا در فیلم «مستر نوبادی»، ۹ داستان همزمان روایت میشود و من با خود میگفتم چه کسی تمام این قصهها را دنبال میکند. اما خود این، یکی از دلایل مفرح بودن ماجرا بود، اینکه یک کار ناممکن را ممکن کنی.
تکثیر یک فیلم به تعداد آدمهایی که آن را میبینند
وی افزود: اینکه مخاطب فیلم، تمام روابط بین شخصیتهای داستان را در ذهنش تجسم کند، خیلی جالب است. هر مخاطبی وقتی یک فیلم را میبیند، بخشی از آن در حافظهاش میماند و در حین تماشای فیلم در ذهنش آن را تدوین میکند؛ یک بخشهایی از آن را درمیآورد، چیزی به آن اضافه میکند و ترتیب صحنه را به هم میریزد. در کل به تعداد آدمهایی که اثر را میبینند، یک فیلم در ذهنها شکل میگیرد، حالا بعضی از این فیلمها اصلا در خاطر نمیمانند و بعضی آثار در ذهن افراد میمانند و هرکس از دل آنچه روی پرده دیده، فیلم خودش را در حافظه ثبت میکند.
این کارگردان بلژیکی با بیان این مطلب که برای فیلم «مستر نوبادی» از رمانهای جیمز جویس، الهام گرفته، درخصوص دیگر هنرمندانی که بر آثارش تاثیر گذاشتند افزود: تارکوفسکی هم از دیگر هنرمندانی بود که روی من تاثیر زیادی داشت، مخصوصا با ساختن فیلم «آینه». من بارها و بارها این فیلم را دیدم و با آن گریه کردم، اما باید اعتراف کنم که چیزی از آن نمیفهمیدم و حتی نمیدانستم که چرا گریه میکنم. فدریکو فلینی نیز از هنرمندان تاثیرگذار بر سبک کاری من بود، مثلا در فیلم «آمارکود» چندین و چند خط داستانی وجود دارد و دیدن این فیلم برای رسیدن به ساختار «توتوی قهرمان» به من بسیار کمک کرد. فیلم دیگری که من را خیلی تحت تاثیر قرار داد هم «راشل راشل» ساخته پل نیومن است. من فیلمسازانی را دوست دارم که دوربین برایشان یکجور زبان است، نه وسیلهای برای ضبط فیلم، چون معتقدم دوربین به اندازه یک بازیگر میتواند نقشآفرینی کند. کاری که دوربین انجام میدهد، خیلی مهم است چون بازیگر را تغییر میدهد و کاری میکند که شما حس کنید فلان بازیگر خیلی آدم خاص و تکی است.
او درخصوص فیلمهای تاثیرگذار و مهم تاریخ سینما اضافه کرد: این آثار هیچ کدامشان واقعیت را توصیف نمیکنند و بیشتر آثاری هستند که شکلِ کار ذهن و حافظه را ترسیم میکنند. آثاری که با آنها از زمانی به زمان دیگر و از مکانی به مکان دیگر میرویم، درست همانطور که ذهن ما آزادانه این کار را انجام میدهد. یکسری از آثار هستند که از ما میخواهند چیزی که میبینیم را باور کنیم، یکسری دیگر هم مثل داستانهای جن و پری در دنیایی فانتزی میگذرند که میگویند ما را باور نکن، اما چیزی که من دوست دارم بین این دو مدل فیلم است، یعنی یک تصور از واقعیت. سینما با شخصیتهایش میتواند به ما این امکان را بدهد که نسبت به دیگران احساس همدردی و همراهی داشته باشیم و این تمرین خوبیست که سعی کنیم دیگران را درک کنیم. مخصوصا وقتی شما فیلمی از یک زبان و فرهنگ دیگر میبینید از آدمهایی که خیلی دور از شما زندگی میکنند، به خودتان میآیید و میگویید این میتوانست برای من هم اتفاق بیافتد.
اهمیت سینمای دنیا در سطح جهان
ژاکو ون دورمال در انتهای این کارگاه در خصوص میزان آشناییاش با سینمای ایران گفت: سینمای ایران در سطح دنیا سینمای مهمی است و هر چند سال یک بار، فیلمی از این کشور میآید و همه دنیا آن را میبینند، مثل فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی یا آثار جعفر پناهی و عباس کیارستمی. موضوع جالب از نظر من در خصوص سینمای ایران این است که بیشتر فیلمهای ایرانی سوال میپرسند و دنبال پاسخ نیستند و این دقیقا نقش هنرمند است که سوال بپرسد. حتی اگر سیاستمدارانی پاسخگو هستند، این وظیفه برای هنرمندان وجود دارد که سوال مطرح کنند، چون پاسخها همیشه در حال تغییر هستند. یک چیزی که من به دانشجویانم در بلژیک میگویم این است که یک فیلمساز باید دو ویژگی داشته باشد. یکی این که دغدغه و وسواس فکری داشته باشد و دوم هم اینکه کمی احمق باشد و این دومی خیلی مهمتر است! وسواس فکری یا دغدغه جدی برای اینکه شما در هر روز زندگیتان باید مبارزه کنید و کمی احمق بودن برای اینکه متوجه نشوید، مشغول انجام دادن چه کار سختی هستید. آن موقع حرف کسی که میگوید این کار غیرممکن است را نمیپذیرید و اگر کمی احمق باشید این حس به شما دست میدهد که این کار آسانی است، در حالی که اصلا اینطور نیست. به نظر من فیلمسازی بهطور کلی مثل انداختن یک بطری در آب است و شما نمیدانید قرار است چه اتفاقی برای فیلمی که میسازید، بیفتد. سینما یکجور استقامت و مقاومت است و در همه جای دنیا فیلمسازان کاری میکنند که مردم راجع به مسائل مختلف فکر کنند.
قصهگویی در سینما مثل احضار ارواح است
مسترکلاس سیدرضا میرکریمی با عنوان «تجربههای کارگردانی/ فیلمساز به مثابه کیمیاگر» عصر امروز چهارشنبه ۵ خرداد در سیوهشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر با اجرای شادمهر راستین برگزار شد.
در ابتدای این مسترکلاس میرکریمی بیان کرد: ابتدا باید بگویم که به چند دلیل خواستم در این مصاحبه باشم چون تا الان خیلی تن به این ندادهام که کارگاه یا کلاسی داشته باشم، نه بهخاطر اینکه حوصله آن را ندارم بلکه به اینخاطر که فکر میکنم این انتقال تجربه نیاز به مهارتی دارد که فکر میکنم، هنوز آن را کسب نکردهام. عواملی که باعث شد در این کارگاه باشم، حضور شادمهر راستین و البته نام جشنواره جهانی فیلم فجر است؛ من برای این جشنواره و سابقه آموزشی آن اهمیت قائلم و امیدوارم در دورههای جدید هم بتواند همینطور به کار خود ادامه بدهد.
سینما و مهارت جذاب قصه گفتن
او در ادامه اظهار کرد: نکته مهم در سینما قصهگویی است. مهارتِ جذاب تعریف کردن یک قصه و زندگی که در قالب مستند وجود داشته یا زاییده ذهن نویسنده است مهم است، باید اشتراکات این موضوع را پیدا کرد. اصولاً قصه گفتن چه در سینما، چه ادبیات و … مهم است و باید بدانیم چه ویژگیهایی باید داشته باشیم تا مخاطبان را جذب کنیم. گاهی فکر میکنم قصه گفتن به گونهای مثل احضار ارواح است، سحری در آن وجود دارد که اگر آن سحر را نداشته باشیم تمام حقهها و ترفندهایی که برای جذاب تعریف کردن قصه یاد گرفتهایم، برای مخاطبان رو میشود؛ مثل شعبدهبازی که با وجود اینکه میداند حقه دارد ولی زمانی موفق است که در لحظه اجرا باور داشته باشد معجزهای در حال رخ دادن است.
میرکریمی ادامه داد: فیلمساز خودش باید از کاری که میکند هیجانزده باشد و از آن لذت ببرد، به نظرم قبل از اینکه روحی را روی پرده ظاهر کنید که دیگران از آن متعجب شوند و قصه آن را پیگیری کنند، باید ابتدا روح مخاطب را از کالبد آن بیرون بیاورید. اولین احضار روح باید روی مخاطب صورت بگیرد؛ یعنی به این برسیم که چگونه قصه را تعریف کنیم تا روح مخاطبان را از بدن آنها بیرون بکشیم. به نظرم کلماتی مثل همذاتپنداری و… کلمات کوچکی برای این موضوع هستند.
کارگردان «یه حبه قند» مطرح کرد: باید با متد مختلف مخاطب را از خود بیخود کنید تا آماده شود، تا به کالبد شخص دیگر برود و از زاویه دید او به مسائل نگاه کند. برای شروع باید کاری کنیم که مخاطب آرامآرام از روزمرگی و نگاه خود خارج و به قالب دیگری برود. برخی حتی معتقدند رفتن به قالب یک شخص دیگر، امر اخلاقی هم هست. یک فیلم حتی اگر یک قصه بد تعریف کند، همین که این مهارت را به مخاطب میدهد که یاد بگیرد برای لحظهای جای شخص دیگری باشد، یک مهارت است و این مهارت به او یاد میدهد که گاهی به دیگران حق بدهد. کم کردن فاصله مخاطب با پرده سینما به ما یاد میدهد به متن قصه برویم. اولین چیزی که باید رعایت کنیم این است که قصهای را تکراری تعریف نکنیم. من دوست ندارم فیلمهایم را دو بار ببینم اما دوست دارم جایی کنار پرده باشد، آنجا بروم و مخاطبان را ببینم و بدانم این شعبده همان اندازه که برای من هیجانانگیز است برای مخاطبان هم هیجان دارد؟
او گفت: برای من هیچوقت ایده اولیه اینقدر مهم نبوده است؛ اینکه چگونه آن را ارائه بدهم، مهم است. به نظرم ممکن است داشتن ایده اولیه خیلی درخشان، ناشی از این باشد که تو مهارت پیدا کردن ارتباطات پنهان بین اجزای متفاوت در عالم را نداری. یک قصهگو باید بداند که هیچ چیز بیربطی در دنیا وجود ندارد. به عنوان راوی باید این ارتباطات را پیدا کنی و اینگونه مهارت تو مشخص میشود.
فیلمسازان درجهیک، اجتماع را درک کردهاند
میرکریمی توضیح داد: کشف ارتباطات پنهان، هم برای کسی که قصه را تعریف میکند و هم آن کسی که میشنود باید جذاب باشد که این امر به ابزار و مهارتهایی نیاز دارد. در دکوپاژ، صوت، تکنیک و … به این مهارت نیاز است. میشود بخشی از این مهارت را به دست آورد، بخشی هم ناشی از تجربه زیسته است حتی گاهی تجربیاتی مثل تحقیر شدن و…. قدرتی به شما میدهد که وقتی تبدیل به قصه شما میشود، متوجه میشوید که چقدر جواب میدهد. این عطش برای جذب مخاطب به کلام خودتان، به شما این مهارت را میتواند یاد بدهد که با آنها چگونه صحبت کنید. فیلمسازان درجهیک کسانی بودند که اجتماع را درک کردهاند اما جسارت بروز و ظهور نداشتند، آنها دورهای را در انزوا بودهاند. بخش زیادی از این مهارت قابل فرمول شدن است. اکثر کارگردانان دنیا، مهارت اکتسابی دارند اما اینکه این شیمی تبدیل به کیمیا شود، عده کمی به آن دست پیدا میکنند.
کارگردان «امروز» توضیح داد: کیمیاگر کسی است که دیگر از الگوهای ازپیشطراحیشده، استفاده نکند. او هر چیزی را طلا میکند چون دیگر ارتباطات را درک کرده، او سیمای پشت هرچیزی را میبیند و مخاطب، مسیر تکراری نمیرود.
میرکریمی عنوان کرد: ما موقع نوشتن داستان «به همین سادگی» دنبال قصه افرادی بودیم که موضوع آنها را هیچگاه در روزنامهها نمیبینید، یعنی زنان خانهدار، بحرانهایی دارند که چندان کسی به سراغشان نمیرود. میخواهم بگویم ما سعی میکردیم به آنها نزدیک شویم البته نمیتوانیم مخاطب را کاملا در قالب یک شخصیت دیگر بگذاریم ولی میتوانیم به آن شخصیت نزدیک کنیم.
میرکریمی در پاسخ به این سوال شادمهر راستین که در یک فیلم موضوع برای شما بیشتر جذاب است یا شخصیت، توضیح داد: من یادم نمیآید با موضوع، قصهای را شروع کرده باشم. موضوع همیشه همراه با شخصیت بوده است. شخصا فکر میکنم، حتی اگر از اطرافیان خودتان هم متنفر باشید باید به آدمهای قصه خودتان احترام بگذارید و دوستشان داشته باشید. کسی که شخصیتهای خود را دوست نداشته باشد، یک مدعی است که در حال حرف زدن است، فکر میکند برتر از آدمهای قصهاش است و میتواند قضاوت کند اما بوی بد این مدعی بودن بین مخاطبان می پیچد، مثلا از فیلمهای هنری در دورانی استقبال خوبی میشد چون اصالت داشتند. در آن دوران، اکثریت فیلمسازان به چیزی که میگفتند، باور داشتند. همه آنها در حال کشف بودند. به همین دلیل؛ برای مخاطب، تماشای آن فیلمها یک لذت معنوی و حس روشنفکری خوب به همراه داشت اما چه اتفاقی در دهه ۷۰ و ۸۰ افتاد؟ در آن زمان برخی فکر کردند فرمول ساخت چنین فیلمهایی را پیدا کردهاند و فیک آنها را ساختند. وقتی اکثر فیلمهای بعدی را میبینید، متوجه میشوید فیلمسازش شخصیتهای خود را دوست نداشته و از له کردن آنها لذت میبرد.
او ادامه داد: من اتفاقا با آقای کیارستمی که صحبت میکردم، متوجه شدم این موضوع برایش مهم است. او شخصیتهای قصه را تا مرز تحقیر میبرد ولی از یک جایی بیشتر این کار را نمیکرد، بنای او این نبود که بگوید منِ قصهگو از تو جلوتر هستم. اگر فیلمی سیاه است به این دلیل که فیلمساز او شخصیتهای خود را دوست ندارد. شخصیتهای او افرادی بیخاصیت و تو سریخور هستند که هیچچیز را نمیتوانند تغییر بدهند و نسخه آنها از قبل پیچیده شده است. اینکه میگوییم حالا دیگر از فیلمهای هنری استقبال نمیشود، به همین دلیل است. اصل سینما این است که تو با شخصیتها، همذاتپنداری کنی، از صندلی خود به درون پرده و قصه بروی و این لاجرم حتی در بدترین فیلمها هم کمی رخ میدهد. اگر ما به کالبد شخصیتی برویم که مدام از طریق فیلمساز تحقیر میشود، دیگر آن فیلم را دوست نداریم.
کارگردان «دختر» بیان کرد: حتی اینکه کسی تعریفی دقیق از شخصیت داشته باشد غلط است. هیچکس نمیتواند تعریفی دقیق از شخصیت داشته باشد، کارگردان میتواند مخاطب را به دنیای شخصیت قصه نزدیک کند اما نمیتواند به صورت دقیق آن را ترسیم کند. اگر همه راهها را برای هر اتفاق غیرمنتظرهای ببندید، دستتان رو میشود.
میرکریمی گفت: مهم این است که دغدغه شما واقعی باشد، نگران سرانجام شخصیتها باشید، باورش کنید و واقعا با بیرحمی به جای او تصمیم نگیرید.
این کارگردان در پایان گفت: قصهگویی، به اشتراک گذاشتن یک تجربه با مخاطبان است. حتما به کسانی برخوردهاید که فیلم شما را دیدهاند و معنایی فراتر از آنچه مدنظر شما بوده، گرفتهاند. سخت است برای همه نسخه بپیچید اما باید فاصلهای را خالی بگذاریم. کافی است درباره تجربه خودمان صحبت کنیم، آن را تبدیل به نسخه نکنیم و نگوییم همه باید آن را، تجربه کنند. در قصه، بهگونهای رفتار نکنید که مخاطب فکر کند این نهایتِ آن چیزی است که میخواستید بگویید، تحیر شما باید در قصه باشد. من از کسی که متحیر است و مدعی نیست بیشتر خوشم میآید.
برنامه اکران روز اول
* برنامه اکران پردیس سینمایی چارسو
سالن شماره یک؛ فیلم سینمایی «حافظ برادر» فرید کاراهان از ترکیه (سینمای سعادت/ سانس۱۳:۳۰)/ فیلم سینمایی «سیارک» به کارگردانی مهدی حسینیوند از ایران (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۵:۲۰)/ نسخه مرمتشده فیلم سینمایی «آن سوی آتش» به کارگردانی کیانوش عیاری (سانس ۱۹).
سالن شماره دو؛ فیلم سینمایی «لیتوانیای نوین» به کارگردانی کارولیس کوپینس از لیتوانی (نمایشهای ویژه/ سانس۱۷:۵۰)/ فیلم سینمایی «کمپیدایی» به کارگردانی پیر فیلمون از فرانسه (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۹:۵۰)
سالن شماره سه؛ مستند «هجده هزار پا» به کارگردانی مهدی شامحمدی از ایران (شاخههای زیتون/ سانس ۱۴)/ مستند «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا حقیقی از ایران (مستند زیر ذرهبین/ سانس ۱۵:۵۰)/ فیلم سینمایی «شارل مرده یا زنده» به کارگردانی آلن تنر از سوئیس (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۷:۳۰)/ فیلم سینمایی «خداحافظ اتحاد جماهیر» ساخته لاری راندا از استونی (فیلمهای ژانر معاصر/ سانس ۱۹:۳۰)
سالن شماره چهار؛ فیلم سینمایی «گودال» به کارگردانی داتزه پوتزه از فنلاند (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۳:۱۰)/ فیلم سینمایی «بهداشت اجتماعی» به کارگردانی دنی کوت از کانادا (سینمای سعادت/ سانس ۱۵)/ فیلم سینمایی «آنیا» به کارگردانی چاو جینلینگ از چین (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۶:۴۰)/ فیلم سینمایی «گزارش نهایی» به کارگردانی ایشتوان سابو از مجارستان (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۹)
سالن شماره پنج؛ فیلم سینمایی «جزیره دروغ» ساخته پائولا کونس از آرژانتین (سینمای سعادت/ سانس ۱۲)/ مستند «فلینی شهر» به کارگردانی سیلویا جولیتی (مستند زیر ذرهبین/ سانس ۱۳:۵۰)/ فیلم سینمایی «هرگز گریه نمیکنم» ساخته پیوتر دونالفسکی از لهستان (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۵:۳۰)/ فیلم سینمایی «کوهستان جادویی» ساخته اورشولا آنتونیاک از هلند (سینمای سعادت/ سانس ۱۷:۳۰)/ فیلم سینمایی «موفقیت بزرگ» ساخته امانوئل کورکول از فرانسه (فیلمهای ژانر معاصر/ سانس ۱۹:۱۰)
سالن شماره شش؛ فیلم سینمایی «سگها دیشب نخوابیدند» ساخته رامین رسولی از افغانستان (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۲:۱۰)/ فیلم سینمایی «قصههای درختان بلوط» به کارگردانی گرگور بوژیچ از اسلوونی (نمایشهای ویژه/ سانس ۱۴)/ فیلم سینمایی «صحنهزنی» ساخته علیرضا صمدی از ایران (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۵:۴۰)/ فیلم سینمایی «بوتاکس» به کارگردانی کاوه مظاهری از ایران (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۷:۴۰)/ فیلم سینمایی «شهربانو» ساخته مریم بحرالعلومی از ایران (سینمای سعادت/ سانس ۱۹:۴۰)
سالن شماره هفت؛ فیلم سینمایی «پدر» به کارگردانی مشترک کریستینا گورزوا و پیتر والچانف از بلغارستان (نمایشهای ویژه/ سانس ۱۱)/ باکس فیلمکوتاه شماره یک (سینمای سعادت/ سانس ۲۰)
* برنامه اکران سینما آزادی
سالن شماره یک؛ فیلم سینمایی «احساسات» به کارگردانی دمیتری روداکف از روسیه (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۱:۳۰)/ فیلم «دویست متر» ساخته امین نایف از اردن (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۳:۳۰)/ فیلم سینمایی «شرطه» به کارگردانی فردریک لوییس وید و آندرس الهولم از دانمارک (سینمای سعادت/ سانس ۱۵:۳۰)/ فیلم «سفر هوایی من به ایران» ساخته والتر میتل هولتسر از سوئیس (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۷:۴۰)/ فیلم سینمایی «دشت خاموش» ساخته احمد بهرامی از ایران (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۹:۲۰)
سالن شماره دو؛ فیلم سینمایی «مجنون» به کارگردانی کلود گورتا از سوئیس (کلاسیکهای مرمتشده/ سانس ۱۶:۱۰)/ باکس فیلم کوتاه شماره یک (جلوهگاه شرق/ سانس ۱۸)/ فیلم سینمایی «دیوار صوتی» به کارگردانی احمد غصین از لبنان (شاخههای زیتون/ سانس ۱۹:۳۰)
* برنامه اکران سینما کانون
سالن روباز: فیلم سینمایی «سوپرنوا» به کارگردای بارتوس کروهلیک از لهستان (جشنواره جشنوارهها/ سانس ۱۷:۵۰)/ فیلم سینمایی «معجزه» ساخته بیونگ هون مین از کره جنوبی (سینمای سعادت/ سانس ۱۹:۴۰)